جدول جو
جدول جو

معنی کرو کلا - جستجوی لغت در جدول جو

کرو کلا
از توابع لاله آباد واقع در شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ کُ)
مخفف کج کلاه. (یادداشت مؤلف) :
شاه کج کلا
رفته کربلا
ما شدیم اسیر
از دست وزیر
نان شده گران
یک من یکقران.
(یادداشت مؤلف).
و رجوع به کج کلاه شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
دهی است از دهستان دابو ازبخش مرکزی شهرستان آمل. دشت، معتدل و مرطوب است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
دهی است از دهستان نور مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 110)
لغت نامه دهخدا
(گَرْ)
دهی است از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، واقع در 27 هزارگزی کبودگنبد. هوای آن معتدل و دارای 15 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 17هزارگزی جنوب بابل و سر راه فرعی بابل به بابل کنار، با 2280 تن سکنه. آب آن از رود خانه بابل و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رُ کَ)
دهی از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی. سکنۀ آن 1950 تن است. آب آن از رود خانه تاخلاروچاه. محصول عمده آنجا پنبه و کنف و غلات. این ده شامل آبادیهای: بالادسته، پایین دسته، پهن حاجی تنبلا. برجی خیل، دینه سر، کالش کلا می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
دهی است از توابع بارفروش مازندران. (از سفرنامۀ مازندران رابینو ص 118 و ترجمه آن ص 159). دهی است از دهستان جلال ازرک در بخش مرکزی شهرستان بابل، دشت و معتدل و مرطوب، 700 تن سکنه دارد. از دو محل ضدکلا و کریم کلا تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سُ کَ)
نام دهی است از دهات استرابادرستاق مازندران. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 170 و 76)
لغت نامه دهخدا
دهی است در ناتل رستاق از ناحیۀ نور مازندران. (سفرنامۀ مازندران رابینو ص 111 و ترجمه آن ص 149)
لغت نامه دهخدا
(تُ کَ)
دهی است از دهستان دشت سر که در بخش مرکزی شهرستان آمل و 4 هزارگزی خاور آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب و360 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هراز و محصول آنجا برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 113 شود
لغت نامه دهخدا
(پَ کَ)
از دیه های مجاور بارفروش (بابل) مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 119)
لغت نامه دهخدا
(کَرْ وَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دشت، معتدل و مرطوب است و 465 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان ولوپی بخش مرکزی سوادکوه شهرستان قائم شهر. کوهستانی، معتدل و مرطوب است و 150 تن سکنه دارد. محصول آنجا برنج و غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
از توابع خرم آباد واقع در شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرف مسی بزرگ برای حمل آب، شیردان مسی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع پشتکوه شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کیاکلای قائم شهر، از توابع کلارستاق واقع
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نرم آب دو سر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
قطعه قطعه، واژه ای برای ابراز محبت، به هنگام حمام کردن کودکان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی واقع در منطقه ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی کلاغ، کلاغ زاغی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بیشه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابلکنار واقع در شهرستان بابل، از توابع حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دابوی جنوبی شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان هزارپی جنوبی شهرستان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع حومه ی نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان علی آباد قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بابل کنار بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دشت سر آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بابل کنار بابل، از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گیل خواران شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
گیلار نام پرنده ای استنوعی مرغابی که به خاطر کاکل سرخ فامش
فرهنگ گویش مازندرانی